جدول جو
جدول جو

معنی تل سوره - جستجوی لغت در جدول جو

تل سوره
(تَ رِ)
دهی از دهستان سرله است که در بخش جانگی گرمسیر شهرستان اهواز واقع است و 450 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گل سوری
تصویر گل سوری
گل سرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، آتشی، بوی رنگ، گل آتشی، چچک، لکا، سوری، ورد، رز
فرهنگ فارسی عمید
(گِ لِ رَ / رِ)
زمین شوره زار. زمینی که زراعت ندهد. نمکزار. شوره زار:
در گل شوره دانه افشانی
برنیارد مگر پشیمانی.
نظامی (هفت پیکر ص 32)
لغت نامه دهخدا
به هندی سپستان است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 56 هزارگزی جنوب باختری الیگودرز. دارای 127 تن سکنه. زبان لری فارسی. محصول غلات و لبنیات و تریاک و راه اتومبیل رو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(تُ سُ)
دهی از دهستان کام فیروز است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و290 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ)
همان گل سرخ است. (آنندراج). گل آتشی از اسفرمهاست. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) :
روزی تو به جنگ شوی روی تیغ تو
باغی کند پر از گل سوری و ارغوان.
فرخی.
تاجی از ورد بافته با گل سوری بیاراسته برسر نهاد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 394).
بهر صبوح از درم مست درآمد نگار
غالیه برده پگاه بر گل سوری بکار.
خاقانی.
ماه را در نقاب کافوری
بسته چون در چمن گل سوری.
نظامی.
جز خط دلاویز تو بر طرف بناگوش
سبزه نشنیدم که دمد بر گل سوری.
سعدی (خواتیم).
غنچۀ گلبن وصلم ز نسیمش بشکفت
مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوری کرد.
حافظ.
رجوع به گل آتشی و گل سرخ شود
لغت نامه دهخدا
(تَهْ سُ رَ / رِ)
آنچه ماند ناخورده، پس از سیری حاضران آن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). باقیماندۀ غذا. آنچه پس از خوردن در سفره باقی ماند
لغت نامه دهخدا
(تَ مِ)
دهی از دهستان باوی که در بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(تَلْ لُ تَ بَ)
موضعی است مقابل موصل در شرق دجله متصل به نینوی... گویند آن را تل توبه خوانند از آنرو که چون بر قوم یونس عذاب رسید در این تل فراهم آمدند و توبه آشکار کردند و خداعذاب از آنان برداشت. بر آن هیکلی بود بتان را، پس آن را ویران کردند و بتان بشکستند... اکنون در آنجا زیارتگاهی استوار بناست که یکی از ممالیک آل سلجوق که از امرای موصل و قبل از برسق بوده آن را بنا کرد وبرای آن نذرهای فراوان آورند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی از دهستان ایسین است که در بخش مرکزی شهرستان بندرعباس واقع است و 184 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گل سوری
تصویر گل سوری
گل سرخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تک سویه
تصویر تک سویه
یک بعدی
فرهنگ واژه فارسی سره
اضطراب، تشویش، دلهره، قلق
متضاد: آرامش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نوعی گیاه از تیره بادمجانیان با نام علمی stramonioom datoora که علفی
فرهنگ گویش مازندرانی
غوزه ی پنبه قبل از رسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در حوزه کارمزد ولوپی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
سحرگاه، اول صبح
فرهنگ گویش مازندرانی